خانه به دوش


نمیدونم این چه خونه به دوشیه که گرفتارش شدم. هیچ جا آروم نیستم. هیچ جا بند نمیشم. دلم میخواد دنیا برای چند لحظه متوقف بشه. حالا اگر بیشتر از چند لحظه هم شد، اعتراضی ندارم. اما آخه با این سرعت لعنتی کجا داریم میریم؟ و من طبق معمول از تمام برنامه هام عقب هستم. 

خلاصه، اونجا نشد، اونجا هم نشد، اونجا هم نشد بعد رسیدیم به تناسخ. تولد دوباره در لانه ی پیشین. راستش اینجارو از همه جا بیشتر دوست داشتم-دارم. تا ببینیم چی میشه.